نداشته‌انه

اینجا گرد آمدیم تا نداشته‌هایمان را بنویسم تا اگر روزی داشته شد، قدر بدانیم ...

نداشته‌انه

اینجا گرد آمدیم تا نداشته‌هایمان را بنویسم تا اگر روزی داشته شد، قدر بدانیم ...

قند!

قند شکسته شده هم نداریم که نصف شبی چایی بخوریم!


پ.ن: میثم! شد یه کاری رو بهت بسپریم و انجامش بدی؟!

نظرات 4 + ارسال نظر
یگانه شنبه 25 دی‌ماه سال 1389 ساعت 01:04 ق.ظ http://unique886708.blogsky.com/

خوشمان امد....
ولی حالا نمی شه یکم هم از بداریم هاتون بگید.
کلا کارتون جالب انگیزناکه...

خواهش می‌کنم.

اگه از بداریم هامون بگیم که ناامید میشید!

مهتاب شنبه 25 دی‌ماه سال 1389 ساعت 02:12 ق.ظ http://rozneveshte22.blogsky.com

بهتر.. همین امثال شماست که قندتون هی میره بالا و بعد میمیرید دیگه.. البته دور از جون..
من مصرف قند و شکر و خوراکی های شیرینم دقیقآ صفره..

ما هم زود باور

میثم شنبه 25 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:46 ق.ظ

مرتضی رختای منم بشور به تو هم میگن کوزت آخه؟

در حال حاضر شما کوزتی و منم آقای تناردیه!

مهتاب شنبه 25 دی‌ماه سال 1389 ساعت 06:57 ب.ظ http://rozneveshte22.blogsky.com

به جووووووووون تو اگه دروغ بگم.. نه اصلآ چرا جون تو.. به جون بچم..

منم اصلاً از شیرینی جات و بلخصوص شیرینی نارنجکی (الهـــی) بدم میاد، به جون مادرِ زنِ سومم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد